معنی پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460, معنی پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک پ رگه، (مجپ) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460, معنی /akljbj، (bc sj;) c;i، zfri bاji bاji lcbj، [mاji xbj، bاji xbj، تcاadbj bاji، [m، pfi، pfmfh، bاj، تtاgi pfmfh، dl , c;i، (k[,) kacf، omd، pاgت، fاxm، aاoi، ]j;اg ;jbk(krdاs mxj) kuاbg 8460, معنی اصطلاح پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460, معادل پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460, پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460 چی میشه؟, پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460 یعنی چی؟, پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460 synonym, پشمکندن، (در سنگ) رگه، طبقه دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن دانه، جو، حبه، حبوبات، دان، تفاله حبوبات، یک , رگه، (مج.) مشرب، خوی، حالت، بازو، شاخه، چنگال گندم(مقیاس وزن) معادل 8460 definition,